نوید گل مامان و بابا
سلام به دوستای گلم خیلی وقته آپ نکردم ولی خودتون خوب می دونید نزدیک عید و کار زیاد ولی همیشه به یادتون هستم امیدوارم سال جدید سال خوب و پر برکتی واس همه باشه خدایش هیچ وقت ندارم سریع امدم یه چند تا عکس از نوید بزارم برم ولی حتما بهتون سر میزنم دوستون دارم این لباسای بتمن و خاله جان تازه واس نوید خریده که از اینجا ازش تشکر می کنیم ...خیلی دوستشون داره همیشه تو خونه تنشه رفته بودیم پارک بازم گیر داده بود مامان می خوام این لباسار ا بپوشم حتی یه روز پوشیده رفته مهد کودک با همین لباسا .........
...
سلام خوبین؟
جشن جشن و شادی تو این دهه فجر تو مهد کودک نوید همش جش و شادی داشتن این پست و باید زود تر میزاشتم ولی وقت نکردم الان میزارمش دهه فجر هر روزش یه جشن خاصی تو مهد کودک بر گزار میکردن که هر کدومم اسمی داشت مثلا یه روز چشن حبا بهای رنگی یه روزم جشن بادکنک های رنگی و یه روزم جشن میوه ها که رو صورت هر بچه عکس میوه که دوست داشتن را می کشیدن وبازی و شادی می کردن رو صورت نوید هم عکس گیلاس و کشیدن که عکساشو براتون میزارم خلاصه تو این ده روز کلی جشن و شادی و بازی گردش داشتن خیلی بهشون خوش گذشته ................مواظب گلهای زندگی باشید بای
سلام به دوستان خوب و مهربون
این پست از طرف نوید جونه مامان شهین بابا بهزاد سالگرد ازدواجتون مبارک بهتون تبریک میگم
دوستون دارم از طرف تک فرزند و پسر ارشد خانواده نوید
22 بهمن ماه 1381 ازدواج دو کبوتر با عشق و عاشقانه که واقعا عاشق هم بودن را تبریک میگم
یه بازی وبلاگی مامان کیارش جون منو به یه بازی دعوت کرده که ازش ممنونم من برای اولین باره این بازی را انجام میدم موضوعش در مورد علایق و علاقه های بچه ها که در آینده می خوان چی کاره بشن .نوید که خیلی به کارای فنی علاقه داره بیشتر وقتا اسباب بازی هاشو میاره همه پیچ و مهر ه اشون باز می کنه بعد میگه مامان می خوام درستشون کنم البته بیشتر خرابشون می کنه فکر کنم مهندس بشه نمی دونم ولی خیلی به ابزار کار بابایی دست میزنه یه روز یکی از اسباب بازی هاشو با پیچ گوشتی همه اشو باز کرده می گه مامان می خوام درستش کنم بعد تیکه تیکه هاشو گذاشته تو یه ظرفی که به قول خودش گم نشن دوباره همه اشو سر هم کرد .تازگی هم که گذاشتمش کلاس زبان خیلی به زبان علاقه پیدا کرده مربیش میگه زبانش نسبت به بچه های دیگه خیلی خوبه خیلی دقت می کنه هر وقت از مهد میاد کلی با من و بابای انگلیسی حرف میزده فکر کنم مترجم زبان بشه این گل پسرم.....امیدوارم گلهای نازمون به هرچی ارزو دارن برسن ما هم شاهد موفقیت و پیشرفت این وروجک های امروزو آینده سازان فردا باشیم انشالله......
خودم به شخصه دوست دارم پسرم پزشک بشه البته هر چی خودش علاقه داشته باشه یه پزشک خوب و دلسوز مردم انشالله
سلام خوبین خوشین ؟
خیلی وقته آپ نکردم دلم برای همه شما دوستان خوب و با معرفت تنگ شده
امروز می خوام در مورد فعالیتهای مهد کودک نوید براتون بنویسم از وقتی که نوید
مهد کودک می ره خیلی چیزا یاد گرفته بیشتر وقتا گردش میره یه بار به کار خانه نوشابه و
چند روز پیشم به کار خانه ماکارونی و پارک و مسجد........رفتن
به کار خانه نوشابه که رفته بودن به همه بچه ها یه نوشابه خانواده داده بودن کلی وق کردن
که واس مامان هاشون نوشابه اورده بودن تا شب همش نوید از من و بابای پرسیده مامان نوشابه
که اورده بودم خوشمزه بود من و بابای همش می گفتیم آره خیلی خوشمزه بود ......
چند روز پیش به کارخانه ماکارونی رفته بودن وقتی رفتم دنبالش به همه یه بسته
مارونی داده بودن کلی بچه ها خوشحال بودن بعد وقتی امدیم خونه نوید گفت:
مامان ماکارونی را برام درستش می کنی اخه عاشق ماکارونی،منم گفتم چشم پسرم
برای نهار اون روز ماکارونی را درست کردم با خودم گفتم:الان تا شب همش میگه
مامان ماکارونی خوشمزه بود.............ظهر که بابای امدبا چه آب و تاب براش
تعریف میکرد بعد نهار خورد واز بس خسته بود زود خوابش برد ،آخه صبح زود بیدار
شده بود عادت نداره صبح زود بیدار بشه از حالا تو فکر سال دیگه ام که شیفت صبح
و عصر باید بره پیش دبستانی نمی دونم می تونه بیدار بشه یا نه...........
مواظب خودتون و گلهای زیباتون باشید بای .....
Design By : Pichak |