سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوید گل مامان و بابا

سلام خوبین؟

امروز صبح زود نوید بیدار کردم اخه می خواستم ببرمش ثبت نام مهد کودک

پسرم برای اولین بار می خواست بره مهد نمی دونم چرا نگران بودم خودش که خیلی ذ وق و شوق مهد و داره

از چند شب پیش همش می گفت :کی می ریم برای ثبت نام منم بهش می گفتم مامان می برمت ، امروز صبح که خودم اماده شدم

رفت بالا سر نوید بهش گفت نوید پاشو می خوام ببرمت مهد ثبت نامت کنم دیدم گفت: من نمیام خودت برو ازشون سوال کن

من خوابم میاد منم بهش گقتم تو هم باید همرام باشی گفت بهش بگو نوید خوابش می امد بعدش بهشم بگو من چند سال دارم ببین اصلا منو

قبول می کنن یا نه منم گفتم باشه خودم تنها میرم خلاصه وقتی داشتم مانتو می پوشیدم دیدم امده می گه نه مامان خودمم میام برو دست و

صورتم و بشورم منم همرات میام می خوام ببینم چه جور جایه منم بهش خندیدم گفتم اره پسر باید بیای نظر بدی اگه خوشت نیمود جای دیگه

ببرمت اول به یه کودکستان و پیش دبستانی بردمش ولی مثل اینکه زیاد از اونجا خوشش نیمود یه نفرم که اونجا بود ازش پرسیدم

گفت اینجا بیشتر حالت اموزشی داره مثل مدرسه میمونه ولی یه جای دیگه بهم معرفی کرد گفت اونجا بیشتر به بچه ها خوش میگذره

بچه ها راهفته ای یه بار می برن گردش و تفریح و فیلم و ..............منم نوید بردم اونجا ثبت نام کردم مهدکودک امین خودش

که خیلی خوشش امد از مهد وقتی برگشتیم خونه بهش گفتم نوید از مهد کودک اولی خوشت امد یا از مهد کودک امین گفت

مامان از دومی منظورش همون مهد کودک امین بود خیل ینگرانم نمی دونم میره یا ممکنه مثل بعضی از بچه ها اذیت کنه

ولی چون نوید عادت داره بعد ظهرا میره مغازه باباش فکر کنم راحت تر بتونه به مهد بره چون خیلی به من وابسته نیست

خدا را شکر .دیگه از حال به بعد خبرای مهد کودک هم به وبلاگ نوید جان اضافه میشه .

راستی یه چیز دیگه از این گل پسرم بگم چند روز پیش که از خواب بیدار شده بود خواستم بهش صبحونه بدم براش

کره و مربا بردم داشتم واسش لقمه می گرفتم بهش می دادم ولی زیاد نمی خورد منم به خاطر اینکه بخوره بهش گفتم

من خیلی کره مربا دوست دارم ولی نمی شه بخورم گفت:چرا بهش گفتم اخه روزه هستم تا شب نمیشه غذا بخورم

اونم برگشت گفت:خوب یه عینک دودی بزار روچشات بعد فکر کن شبه غذا بخور بهش گفتم عجب فکری کردی پسر

دوستون داریم مواظب خودتو و گلهای زیباتون باشید بای

نمی دونم چرا هرچی خواستم براتون کامنت بزارم نمیشد نمی دونم اشکال از سیستمم یا از نت ولی قول می دم بهتون سر بزنم حتما


نوشته شده در شنبه 87/6/30ساعت 1:5 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

سلام امیدوارم خوش و سرحال باشین ..................

جمعه که گذشت تولد2سالگی دختر عموی نوید سها بود بعداز ظهر نوید و آماده اش کردم چون از شبش همش عجله می کرد

همش می گفت مامان پس کی میریم تولد سها منم بهش می گفتم مامان جون شب بخواب فردا عصری میریم تولد

خیلی عشق تولد داره این گل پسرم الهی مامان شهین فداش بشه ..قربونش .......

شب کادوی که واس دختر عمو خریده بود اورد داد به من گفت مامان بیا با هم کادوش بگیریم گفتم باشه مامان

بعد من کادو را قیچی کردم نوید هم چسب بهم میداد،رفت از تو اتاق یه کاغذ و خودکار اورد گفت مامان

برام روش بنویس سها جان تولدت مبارک و زیرش بنویس از طرف داداش نوید ولی اسم خودتو بابای را

ننویس می خوام سها بدونه اینو من بهش دادم منم بهش گفتم چشم چشم گل پسر .. .....بهش گفت نویدپولش

و که بابای داده بزار اسم بابای هم بنویسم گفت نه نمی خوام ،بعد ادامه داد وقتی بزرگ شدم خودم پول بابای

را می دم منم با تعجب نگاش کردم گفت عجبببببببببببببب واییییییییییییی این چه حرفی مامانی ......

از دست بچه ها ی این زمونه که هیچی نمی شه بهشون گفت .....حدود ساعت 5 بود رفتیم تولد

سها تا چشش به نوید افتاد بدو بدو امد پیش نوید بهش گفت دادا دادا اخه به نوید می گه داداش

نوید بغل کرد و کلی با هم خندیدن خیلی نویدو دوسش داره نوید اونو دوست داره، .........

کلی بچه ها شادی کردن دختر عمه نوید "یگانه "هم بود اونم با نوید و سها کلی شادی کردهر سه

تاشونو گذاشتم ازشون عکس گرفتم ....سها تازه یاد گرفته حرف می زنه یه چند کلمه ای میگه هر چی

ازش می پرسیم همش می گه نه نه نه فسقلی ازش می پرسم مامان و دوست داری می گه نه نه

می گم زن عمو را دوست داری می گه نه نه نه بلا بلا دخمل بلا بهش میگم دادانوید و دوست داری

می مونه هیچی نمیگه فقط میره پیش نوید میشینه بهش می خنده بهش میگم ای بلا اای بلا دخمل بلا

خوب اینم از پست امروز انشالله هر جا باشین با گلهای زندگیتون خوش و خرم باشین بای

از اینجا تولد سها را بهش تبریک می گیم تولدت مبارک.................

شرمنده وقت نشد خبرتون کنم انشالله بهتون سر میزنم ماه رمضان بر همگی شما مبارک باد


نوشته شده در دوشنبه 87/6/11ساعت 6:42 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |


Design By : Pichak