سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوید گل مامان و بابا

سلام خوبین پیشاپیش عید به همه دوستان گلم تبریک و تهنیت می گم فکر کنم این آخرین آپ سال 87 باشه امیدوارم سال جدید سال خوب و پر از شادی و موفقیت برای همه به خصوص شما دوستان خوبم باشه انشالله

امروز دوشنبه از طرف مهد کودک دعوت به یه جشن شده بودیم من و نوید از قبل به همه مادر نامه داده بودن که امروز به اردو همراه با بچه ها بریم جای همه شما خیلی خالی بود خیلی بهمون خوش گذشت از قبل بهمون گفته بودن که یه غذای خیلی سبک و خوشمزه درست کنیم تا صبح ساعت 9 به پارک علی کله بریم همراه با بچه ها ....... از شب منو نوید کیک و با هم آماده کردیم نوید هم واس درست کردن کیک کلی بهم کمک کرد بعد یه خرده روشو تزیین کردم .با نو ن و پنیرو سبزی .......صبح ساعت 8 نوید از خواب بیدار کردم بعد اونو آماده کردم کلی خوشحال بود که منم همراش می خوام به اردو برم همش می گفت مامان دوستامو بهت نشون می دم ساعت 9 بابای امد دنبالمون چون بایستی هر کی خودش بره بعد ما را برد رسون بیشتر مامانا و بچه ها امده بودن سفره خیلی بزرگی پهن کردیم و هر کی غذا داشت رو سفره گذاشت. بعد مدیر مهد کودک بچه هار ا همراه با مربی هاشون بردن فسمت دیگه از پارک براشون شعر داستان بگن و ما مامانا را هم یه برگه داد و با مداد شمعی گفت باید نقاشی کنید تا بعد نقاشی هاتونو نشون بچه هاتون بدیم منم چون نزدیک به فصل بهار بود فصل بهار را نقاشی کشیدم ...بعدش کلی مسابقه و بازی و شادی تو استخر توپ بجه هارفتن مامانا هم دنبالشون با مسابقه طناب کشی و وو مسابقه دو خلاصه امروز کلی با بچه ها خوش گذشت یاد بچگی هامون افتادیم چه دوران خوبی بود حیف که گذشت از دوستای نوید هم عکس گرفتم براتون می زارم بعد حدود ساعت 12 بود که بابای امد دنبالمون گفت خوش گذشت نوید کلی واسش تعریف می کرد و همش می گفت بابای چرا امدی دنبالمون می خواستم هنوز بمونم ......تا سال دیگه خدا نگه دار همه شما دوستام گلم .........بای

 

 


نوشته شده در سه شنبه 87/12/27ساعت 2:50 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

سلام به دوستای گلم خیلی وقته آپ نکردم ولی خودتون خوب می دونید نزدیک عید و کار زیاد ولی همیشه به یادتون هستم  امیدوارم سال جدید سال خوب و پر برکتی واس همه باشه خدایش هیچ وقت ندارم سریع امدم یه چند تا عکس از نوید بزارم برم ولی حتما بهتون سر میزنم    دوستون دارم   این لباسای بتمن و خاله جان تازه واس نوید خریده که از اینجا ازش تشکر می کنیم ...خیلی دوستشون داره همیشه تو خونه تنشه رفته بودیم پارک بازم گیر داده بود مامان می خوام این لباسار ا بپوشم حتی یه روز پوشیده رفته مهد کودک با همین لباسا .........

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در شنبه 87/12/10ساعت 9:37 صبح توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

...

سلام خوبین؟

جشن جشن و شادی تو این دهه فجر تو مهد کودک نوید همش جش و شادی داشتن این پست و باید زود تر میزاشتم ولی وقت نکردم الان میزارمش دهه فجر هر روزش یه جشن خاصی تو مهد کودک بر گزار میکردن که هر کدومم اسمی داشت مثلا یه روز چشن حبا بهای رنگی یه روزم جشن بادکنک های رنگی و یه روزم جشن میوه ها که رو صورت هر بچه عکس میوه که دوست داشتن را می کشیدن وبازی و شادی می کردن رو صورت نوید هم عکس گیلاس و کشیدن که عکساشو براتون میزارم خلاصه تو این ده روز کلی جشن و شادی و بازی  گردش داشتن خیلی  بهشون خوش گذشته ................مواظب گلهای زندگی باشید بای

 


 

 

 

 


نوشته شده در شنبه 87/11/26ساعت 10:52 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

سلام به دوستان خوب و مهربون

این پست از طرف نوید جونه  مامان شهین بابا بهزاد سالگرد ازدواجتون مبارک بهتون تبریک میگم

دوستون دارم از طرف تک فرزند و پسر ارشد خانواده نوید

22 بهمن ماه 1381 ازدواج دو کبوتر با عشق و عاشقانه که واقعا عاشق هم بودن را تبریک میگم


نوشته شده در دوشنبه 87/11/21ساعت 6:18 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

 

 سلام خوبین ؟خوشین

 

یه بازی وبلاگی مامان کیارش جون منو به یه بازی دعوت کرده که ازش ممنونم من برای اولین باره این بازی را انجام میدم موضوعش در مورد علایق و علاقه های بچه ها که در آینده می خوان چی کاره بشن .نوید که خیلی به کارای فنی علاقه داره بیشتر وقتا اسباب بازی هاشو میاره همه پیچ و مهر ه اشون باز می کنه بعد میگه مامان می خوام درستشون کنم البته بیشتر خرابشون می کنه فکر کنم مهندس بشه نمی دونم ولی خیلی به ابزار کار بابایی دست میزنه یه روز یکی از اسباب بازی هاشو با پیچ گوشتی همه اشو باز کرده می گه مامان می خوام درستش کنم بعد تیکه تیکه هاشو گذاشته تو یه ظرفی که به قول خودش گم نشن دوباره همه اشو سر هم کرد .تازگی هم که گذاشتمش کلاس زبان خیلی به زبان علاقه پیدا کرده مربیش میگه زبانش نسبت به بچه های دیگه خیلی خوبه خیلی دقت می کنه هر وقت از مهد میاد کلی با من و بابای انگلیسی حرف میزده فکر کنم مترجم زبان بشه این گل پسرم.....امیدوارم گلهای نازمون به هرچی ارزو دارن برسن ما هم شاهد موفقیت و پیشرفت این وروجک های امروزو آینده سازان فردا باشیم انشالله......

خودم به شخصه دوست دارم پسرم پزشک بشه البته هر چی خودش علاقه داشته باشه یه پزشک خوب و دلسوز مردم انشالله

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 87/11/17ساعت 10:34 صبح توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

   1   2      >

Design By : Pichak