سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوید گل مامان و بابا

سلام امیدوارم خوش و سرحال باشین ..................

جمعه که گذشت تولد2سالگی دختر عموی نوید سها بود بعداز ظهر نوید و آماده اش کردم چون از شبش همش عجله می کرد

همش می گفت مامان پس کی میریم تولد سها منم بهش می گفتم مامان جون شب بخواب فردا عصری میریم تولد

خیلی عشق تولد داره این گل پسرم الهی مامان شهین فداش بشه ..قربونش .......

شب کادوی که واس دختر عمو خریده بود اورد داد به من گفت مامان بیا با هم کادوش بگیریم گفتم باشه مامان

بعد من کادو را قیچی کردم نوید هم چسب بهم میداد،رفت از تو اتاق یه کاغذ و خودکار اورد گفت مامان

برام روش بنویس سها جان تولدت مبارک و زیرش بنویس از طرف داداش نوید ولی اسم خودتو بابای را

ننویس می خوام سها بدونه اینو من بهش دادم منم بهش گفتم چشم چشم گل پسر .. .....بهش گفت نویدپولش

و که بابای داده بزار اسم بابای هم بنویسم گفت نه نمی خوام ،بعد ادامه داد وقتی بزرگ شدم خودم پول بابای

را می دم منم با تعجب نگاش کردم گفت عجبببببببببببببب واییییییییییییی این چه حرفی مامانی ......

از دست بچه ها ی این زمونه که هیچی نمی شه بهشون گفت .....حدود ساعت 5 بود رفتیم تولد

سها تا چشش به نوید افتاد بدو بدو امد پیش نوید بهش گفت دادا دادا اخه به نوید می گه داداش

نوید بغل کرد و کلی با هم خندیدن خیلی نویدو دوسش داره نوید اونو دوست داره، .........

کلی بچه ها شادی کردن دختر عمه نوید "یگانه "هم بود اونم با نوید و سها کلی شادی کردهر سه

تاشونو گذاشتم ازشون عکس گرفتم ....سها تازه یاد گرفته حرف می زنه یه چند کلمه ای میگه هر چی

ازش می پرسیم همش می گه نه نه نه فسقلی ازش می پرسم مامان و دوست داری می گه نه نه

می گم زن عمو را دوست داری می گه نه نه نه بلا بلا دخمل بلا بهش میگم دادانوید و دوست داری

می مونه هیچی نمیگه فقط میره پیش نوید میشینه بهش می خنده بهش میگم ای بلا اای بلا دخمل بلا

خوب اینم از پست امروز انشالله هر جا باشین با گلهای زندگیتون خوش و خرم باشین بای

از اینجا تولد سها را بهش تبریک می گیم تولدت مبارک.................

شرمنده وقت نشد خبرتون کنم انشالله بهتون سر میزنم ماه رمضان بر همگی شما مبارک باد


نوشته شده در دوشنبه 87/6/11ساعت 6:42 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |


Design By : Pichak