سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوید گل مامان و بابا

سلام خوبین خوشین ؟

خیلی وقته آپ نکردم دلم برای همه شما دوستان خوب و با معرفت تنگ شده
امروز می خوام در مورد فعالیتهای مهد کودک نوید براتون بنویسم از وقتی که نوید

مهد کودک می ره خیلی چیزا یاد گرفته بیشتر وقتا گردش میره یه بار به کار خانه نوشابه و

چند روز پیشم به کار خانه ماکارونی و پارک و مسجد........رفتن

به کار خانه نوشابه که رفته بودن به همه بچه ها یه نوشابه خانواده داده بودن کلی وق کردن

که واس مامان هاشون نوشابه اورده بودن تا شب همش نوید از من و بابای پرسیده مامان نوشابه

که اورده بودم خوشمزه بود من و بابای همش می گفتیم آره خیلی خوشمزه بود ......

 

چند روز پیش به کارخانه ماکارونی رفته بودن وقتی رفتم دنبالش به همه یه بسته

مارونی داده بودن کلی بچه ها خوشحال بودن بعد وقتی امدیم خونه نوید گفت:

مامان ماکارونی را برام درستش می کنی اخه عاشق ماکارونی،منم گفتم چشم پسرم

برای نهار اون روز ماکارونی را درست کردم با خودم گفتم:الان تا شب همش میگه

 مامان ماکارونی خوشمزه بود.............ظهر که بابای امدبا چه آب و تاب براش

تعریف میکرد بعد نهار خورد واز بس خسته بود زود خوابش برد ،آخه صبح زود بیدار

شده بود عادت نداره صبح زود بیدار بشه از حالا تو فکر سال دیگه ام که شیفت صبح

و عصر باید بره پیش دبستانی نمی دونم می تونه بیدار بشه یا نه...........

مواظب خودتون و گلهای زیباتون باشید    بای .....




نوشته شده در یکشنبه 87/11/13ساعت 3:13 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

سلام خوبین خوشین ؟

چند روز پیش از طرف مهد کودک به نوید یه برگه داده بودن که نوشته بود یه تعداد عکاس را به مهد کودک دعوت کردن
تا از بچه ها هر شخصیت کارتونی یا فیلم را دوست دارین به همون شکل در بیارن از بچه ها عکس بگیرن

منم از نوید پرسیدم دوست داری کوم شخصیت باشی تا عکس ازت بگیرن البته از قبلش خودم می دونستم

ولی گفتم ازش بپرسم بهتره، بعد گفت مامان من موش و گربه با مرد عنکبوتی را دوست دارم .منم این دو تا را

علامت زدم . خلاصه اون روز دو سه ساعت بیشتر تو مهد کودک موند تا صورتشون نقاشی کنن

خود مدیر مهد گفته بود که ممکن طول بکشه ولی نوید به عشق اینکه شبیه مرد عنکبوتی بشه

صبر کرده بود و تا دو سه ساعت دیر تر دنبالش رفتم. وقتی بعد ظهر ساعت 7رفتم دنبالش

دیدم صداش کردن وقتی امد شده بود مرد عنکبوتی گل پسرم عاشق این شخصیته همش تو خونه کاری

مرد عنکبوتی را می کنه به قول خودش به من و بابای تارعنکبوت پرت می کنه بعدش می گه من می خوام

مثل مرد عنکبوتی به همه کمک کنم .خاله ندا مربی نوید گفت خواستم صورتشو بشورم گفته خاله نمی خوام

صورتمو بشورید ،می خوام نشون مامانم بدم منم گفتم خوب کاری کردین یه چند تا عکس بگیرم ازش

بزارم دوستاش ببین کیف کنن. دوستون داریم خیلی زیاد مواظب خودتون و گلهای زیباتون باشید بای

اینم عکسای نوید مرد عنکبوتی


 

 

 


نوشته شده در شنبه 87/10/21ساعت 5:25 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

سلام خوبین خوشین،امیدوارم تو فصل سرما خودتونو ناز گلاتون خوب و خوش باشید

بازم با خبرای خوش امدم البته این پست تولد نوید باید 17 دی آپ می کردم ولی به خاطر

این که امسال تولد نوید به روز تاسوعا وعاشورا حسینی بر خورد می کرد به خاطر همین

چند روز زودتر تولد این گل پسر خوب نازمو گرفتیم،البته یه تولد مختصر و خیلی کوچیک

سه نفره بود،ولی در کل نوید جان خیلی خوشحال بود از قبل بهش نگفته بودیم 6 دی عصر من

و بابای و نوید رفتیم شیرینی فروشی یه کیک خیلی کوچولو گرفتیم بعد یه دونه شمع 5 سالگی

آخه نوید دیگه 5 سالش تموم شده بود میرفت تو 6 سال ، نوید مونده بود تعجب همش می پرسیدمامان تولد کیه منم بهش گفت بعدا بهت می گم وقتی رسیدیم خونه کیک و کادو آماده کردم گاشتم رو میز ،

 ولی چون من سرما خورده بودم وبابای هم از شدت سردرد کلافه شده بود،خیلی نتونستم انچنان مفصل بگیرمش عوضش اشالله سالهای دیگه بزرگتر و با شکوه تر میگیریم تولد گل پسرموامابه خاطر 

نویدهیچی نگفتیم تا دل این گل مامان و بابا اذیت نشه هر طوری بود گذشت بعد قطاری که من و بابای

که از سوریه واسش خریده بودیم بهش دادیم با یه مداد تراش رو میزی در کل خوب بود ولی مشکل

تولد نوید اینه که تو زمستونه، هر سال یا خودش سرما خورده اس تو تولدش یا یکی از ما ها

اینم عکسای تولد فکر کنم خیلی زود زود دارم آپ می کنم ....مواظب خودتونو گلهاتون باشید بای


 

 




 

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 87/10/8ساعت 3:7 عصر توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

سلام به دوستان گلم خوبین وروجک های گلتون خوبن
شب یلدا البته در مهد کودک نوید باید گفت روز یلدا ،اره دوستای خوبم نوید یکشنبه عصری
در مهد کودک جشن داشتن سفره شب یلدای ایرانی  را در کنار دوستاش چشن گرفتن
خیلی بهش خوش گذشته بود .از چند روز قبل مدیر مهد به مادرا گفته بود که عصر روز یکشبه برای
بچه ها می خوان یه سفره بزرگ ،یه چشن خیلی بزرگ بگیرن بعد به هر خانواده گفته بود هر کسی یک
الی دو میوه به سلیقه خودشون درست کنن و همراه بچه ها به مهد بیارن ،منم تو این چند روز همش به
این فکر افتادم که میوه ها رو بهترین شکل ممکن درست کنم و به نوید بدم .خلاصه جریان و به خاله نوید گفتم
اونم قبول کرد صبح روز یکشنبه امد خونه ما و با هم شروع کردیم به درست کردن میوه ها انواع و اقسام مختلف
میوه ،وقتی صبح نوید بیدار شد کلی ذوق کرد.تا نزدیک ساعت 11 طول کشید بعد منو خاله با موبایل ازسبد میوه
عکس گرفتیم .خاله نوید گفت نکنه می خوای بزاریش تو وبلاگ نوید منم خندیدم بهش گفتم آره پس چی باید دوستای اینترنیم ببین بگن چه خوش سلیقه هستم هر چند بیشتر زحمتشم خاله کشیده بود که جا داره از اینجا ازش تشکر کنیم.خاله دوست داریم ......بای

 

 

 

 


نوشته شده در دوشنبه 87/10/2ساعت 12:46 صبح توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |

<      1   2      

Design By : Pichak