نوید گل مامان و بابا
سلام به دوستای گل خودم خوبین خوشین ما که حسابی درگیر خونه تکونی و دوخت و دوز و کلی گرفتاری خیلی وقته آپ نکردم
اصلا وقت ندارم نمی دونم چرا امشب یهوی دلم هوای تون کرد گفتم بیام یه آپ بزارم هر چند خیلی خسته بودم ولی خوب یه خرده تنبل شدم یه خرده که نه خیلی تنبل شدم نسبت به قبلانا حتا وقت نمی کنم بهتون سر بزنم ولی خدایش همیشه به یادتون هسستم بعضی وقتا میگم کی بشه نوید بزرگ بشه یادش بدم خودش بیاد براتون از کاراش و خاطراتش بنویسه یعنی وبلاگ بدم دست خودش انشالله .
امشب دیگه بعد از چند روز لباسی که نوید ازم خواسته بود براش دوختم مدتی بود نوید گیر داده بود که مامان چرا واس مردم لباس می دوزی ولی واس من لباسی نمی دوزی منم بهش قول دادم که براش بدوزم خلاصه امشب تمومش کردم بعد پوشیدش گفت ازم عکس بگیر بزار تو وبلاگ منم گفتم باشه پسر گلم الانم عکساشو براتون گذاشتم برای اقا ی پدر هم دو تا پیراهن مردونه دوختم واس نوید هم دو تا دوختم این پدر و پسر فعلا خیاط مفت گیر اوردن همین جوری پارچه میارن براشون بدوزم هنوز واس خودم واس عید هیچی ندوختم .
چهار شنبه 12/12/88افتادن اولین دندو ن شیری نوید جان
چند روز پیش ظهر بعد از نهار نوید و آقای پدر داشتن مثل همیشه بازی می کردن البته از اون بازی ها که آخرش بزن بزن و به قول نوید من زورم بیشتر وبه این جور حرفا می کشه که یهوی دست بابای خرد به دهن نوید بعد دیدم تو دست نوید یه چیزی مثل صدف برق می زنه وای الهی قربونش بشم اولین دندونش افتاد کلی ذوق کردم یه احساس خاصی بهم دست داد گفتم پسرم دیگه بزرگ شده وای نمی دونم یهوی یاد اون وقتا افتادم که تازه می خواست دندون در بیاره . نوید گفت مامان دندونم افتاد همین جوری مونده بود منم گفتم عیبی نداره پسرم بده من بعد بهش گفتم نوید جان دندونت افتاد نشون دهنده چیه دیدم گفت خوب بزرگ شدم گفتمش آفرین پسرم حالا یه چند تا از عکسای جدید که امشب ازش گرفتم واستون می زارم
شب همگی خوش و اشالله هر جا باشید در کنار خانواده و گلهای زیباتون شاد و سبز و خرم باشید انشالله خدا حافظتون تا بعد
اینم عکس نوید بی دندون
سلام به همه دوستان عزیزم نمی دونم چرا این پارسی بلاگ قاطی کرده هر چه عکس می زارم نشون نمی ده امیدوارم این عکسا باز بشن اینم تولد نوید جان ولی خیلی مختصر گرفتیم امسال تولد این گل پسر انشالله سال دیگه جبران می کنیم
17 دی تولد نوید جون بود الان فقط امدم این خبرخوش بدم زودی برم ولی
حتما سر فرصت میام یه پست کامل می زارم و بهتون خبرم میدم چون الان عجله دارم
تولد تولد تولد تولدت مبارککککککککککککککککککک
عکسای تولد که اماده شدن براتون میزارم شرمنده که خبر نکردم
سلام خوبین خوشین خیلی وقته آپ نکردم بعد از مدتها دوباره برگشتیم چه خبرا ؟
بعد این همه غیبت خیلی کار داشتیم از این ور خاله نوید که نی نی اورده بود باید می رفتیم خونه بابا جون کمکش میکردیم یه چند روز اونجا بودیم بعدشم وقتی برگشتیم کام خراب شد دادیم برامون درستش کنن .از یه طرف دیگه دایی جان از مکه به سلامتی برگشت و کلی خوشحال شدیم قسمت خودتون بشه برامون کلی سوقاتی اورده که جا داره از اینجا ازش تشکر کنیم خلاصه خیلی سرمون شلوغ بوده ولی همیشه به یاد شما دوستان خوب بودیم .خوب بریم سر اصل مطلب دختر خاله جدید وای الهی قربونش بشم من خیلی دوسش دارم اون چند روز که پیش خاله و نی نی اش بودیم کلی نوید جون کمکم کرد البته بعضی وقتا یه خرده اذیت می کرد یه زره حسادت می کرد وقتی می دید دارم به نی نی رسیدگی می کنم همش میگفت مامان چرا نمیای نقاشی کینم چرا با من بازی نمی کنی بهش می گفتم خوب مامان فعلا کار دارم اجازه بده کارم تموم بشه باشه میام باهات بازی می کنم حالا فکر شو می کنم اگه بخوام یه بچه دیگه بیارم خیلی سخته مخصوصا الان که نوید سال دیگه می خواد بره کلاس اول خیلی ها بهم میگن باید بزاری تا کلاس اولشو بگذرونه خوب بی خیال همین نوید برامون بسه امیدوارم بتونیم خوب و درست تو این اوضاع و احوال تربیتش کنیم اشالله همه بچه ها اون چیزی بشن که پدر مادراشون دوست دارن انشالله
از نی نی خاله بگم اسمش آیناز خانمه ناز گل خاله شهین براتون عکساشو می زارم روز می خوابید عوضش شب منو مامانشو نمی زاشت بخوابیم دوستون داریم مواظب خودتون وگلهای زیباتون باشید بای
آیناز گلم قدمت مبارک
Design By : Pichak |