سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوید گل مامان و بابا

سلام به دوستان خوب و مهربونم خیلی خیلی دلمون واستون تنگ شده بودوای همش می گفتم کی بشه اینترنت درست بشه برم ببینم چه کسای ما را فراموش نکردن خدا را شکر که فراموش نشدیم ممنونم لطف دارین دوستای با معرفت خودم ، امروزم یه آپ می خوام بزارم از مهد کوک نوید چند وقت پیش از مهد کودک، نوید یه نامه برام اورده بود که نوشته بود قرارا بچه هارو ببریم استخر از جای که نوید تازه سرما خوردگیش خوب شده بود ته دلم راضی نبود بره استخر ولی خودش خیلی دوست داشت ذوق کرده بود که با دوستاش می خواد بره استخر شنا ،با این که تابستونا می برمش کنار آب شنا ولی گفت می خوام با دوستام برم ،شب بابای که امد بهش گفتم مخالفت کرد ولی مونده بودم که چه جوری این گل پسر و راضی کنم و طوری بهش بگم که ناراحت نشه فردا نامه را دادم به مربی مهد با این که امضا نکردم و گفتم نوید نمیاد استخر ولی خود نوید خبر نداشت گفتم اون روزو نمی زارم بره مهد البته می دونستم میره مهد بچه های که رفتن تعریف می کنن ولی خوب هم خودم و هم باباش راضی نبودیم خلاصه ظهری بهش گفتم مامان نوید جون بیا نرو استخر عوضش بابای واست یه چیز خوبی می خره چیزی که دوست داری منظور من یه کتاب یا یه سی دی آموزشی و یه چیز خیلی کوچولوووووووبود که پسر استخر رفتن از کله اش بیفته.ظهر که بابای امد بهش گفت بابا من استخر نمی رم مامانی گفته عوضش واست یه چیز خوبی می خرم که یهوی بابای پرید تو حرفش بهش گفت اره پسرم برات یه دوچرخه بزرگ می خرم . منم مونده بودم هاج و واج حالا پول دوچرخه کجا پول یه سی دی آموزشی یا کتاب کجا اونم این موقعیت .....سه شنبه که قرارا بود بچه هارو ببرن استخر نوید موند خونه عوضش ظهری بابای با یه دوچرخه خیلی خوشکل امد خونه کلی نوید خوشحال شد و همش می گفت استخر چیه خوب شد که نرفتم .استخر یه روزه ولی عوضش دوچرخه را واس همیشه دارم گفتم اره پولشم خیلی خوبه اینم ماجرای استخر و دو چرخه.......سعی می کنم پست بعدی عکسای دو چرخه را بزارم براتون .

. دوستون داریم یه سبد بزرگ بزرگ، گل سرخ مواظب گلهای نازتون باشید بای

شرمنده همه اتونم نمی دونم چرا وبلاگ ها باز نمی شن که بهتون سر بزنم خیلی اینجا اینترنت اذیت می کنه ولی حتما یه فرصت دیگه بهتون سر می زنم


نوشته شده در چهارشنبه 88/2/30ساعت 11:11 صبح توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |


Design By : Pichak