سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوید گل مامان و بابا

امروز سه شنبه 2 مهر ماه 1387روزی که برای من و اقای پدرووروجک مون یه روز به یاد ماندنی و خاطره انگیزه

صبح زود نوید و بیدار کردم وخدا را شکر خیلی سرحال و خندون بود ولی عجیب خودم خیلی نگران بودم

بعد این که دست و صورتشو شستم بهش صبحانه دادم و هر سه تای آماده شدیم بریم عجیب انگار روز اول

مدرسه من بود خیلی دلهره داشتم ولی اصلا بروز نمی دادم که نوید نفهمه دوربین و موبایل و اینارو برداشتیم

توکل با خدا حرکت کردیم،وقتی رسیدم یه چند تا از بچه ها و مامانا هم امده بودن و یه چند تا از مربی ها هم داشتن

روی لپ بچه ها عکس میوه سیب،موز ،گیلاس وووومی کشیدن بعد یکی از مربی ها به نوید گفت میای رو لپ تو هم نقاشی بکشم اول گفت نه ولی بعد اینکه دید بچه ها همه دارن رو لپشون نقاشی میکشن اونم قبول کرد و رفت نشست تا

براش نقاشی بکشن خانم مربی ازش پرسید سیب دوست داری بکشم یا موز نوید بهش گفت من موز دوست دارم.براش دوتا موزخوشکل رو لپ های خوشکل نوید کشید.بعد بچه هارا برن داخل کلاس ها ولی مامانا منتظر بیرون ایستادیم تا بچه ها برگردن ،ولی کلی از بچه ها گریه و جیق و داد میزدن فکر کردم امدم تزریقات آمپول زنی بود انگاری

بعد یه نیم ساعت شایدم بیشتر از بس بچه ها گریه می کردن خانم کرامت مدیر مهد گفت بچه های که خیلی گریه و زاری می کنن مامانا بیان ببرنیشون من مونده بودم ببینم نوید جز کدوم دسته اس که خدا را شکر جز بچه های بود که اصلا گریه نمی کردعلاوه بر اینکه گریه نمی کرد دوست داشت هنوزم بمونه،ولی وقتی امد بیرون منو دید منم دستشو گرفتم گفتم مامانی خوب بودگفت اره خیلی ،من اصلا گریه نکردم من قوی بودم ،ازش پرسیدم چه خبر چه گشت اونجا گفت:یه لنگه کفشم گم شده بوده منم به خانم مربی گفتم بعدش لنگه دیگه رو نشونش دادم تا برام پیداش کرد.خدا شکر خوشش امده بود خدا کنه تا آخرش

اینجوری باشه عجیب خیلی نگرانم ،نمی دونم شما هم مثل من بودین یا من خیلی حساسیت نشون میدم

دیگه همش تو راه برام حرف زده این وروجک گفت اسم خانم مربی هارا یکی یکی برام گفت:خاله سارا ،خاله معصومه ،

خاله ستاره خاله مهتاب ، خاله الناز،خاله وووووووبعد برگشته میگه مامان ولی من بهشون نمی گم خاله منم با تعجب بهش

گفتم چرا عزیزم میگه دوست ندارم ،بهش گفتم پس دوست داری چی صداشون کنی؟می گه من بهشون می گم خانم مربی منم گفتم باشه مامان هرچی دوست داره ولی اگه بگی خاله فکر کنم بهتر باشه .اینم عکسای روز اول مهد کودک نوید گل مامان و بابا

نماز و روزه های همه شما دوستان خوبم قبول باشه امید وارم از این ماه مبارک و شب های قدر و احیاء

دست پر برگشته باشید و ما را هم دعا کرده باشید روزهای خوب و خوشی را برای همه شما آرزو می کنم

نوید جان بهت تبریک می گم روز اول مهد کودک و برات آرزو می کنم موفق بشی پسر گلم آقا دکترم

نوشته شده در چهارشنبه 87/7/3ساعت 12:3 صبح توسط مامان شهین مامان شهین نظرات ( ) |


Design By : Pichak